معنی رمان روبر مرل
حل جدول
قلعه مالویل
لغت نامه دهخدا
روبر. [ب ُ] (اِ مرکب) (از: رو + بُر، مخفف بُریده) الگو. مدل. و رجوع به روبر کردن شود.
روبر کردن
روبر کردن. [ب ُ ک َدَ] (مص مرکب) (اصطلاح خیاطی) بریدن از روی جامه ای یا الگویی و غیره. بریدن جامه ای از قطعات جداکرده ٔ جامه ای دیگر. (یادداشت مؤلف). و رجوع به روبر شود.
رمان
رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.
فرهنگ عمید
آنچه از روی آن چیزی را برش میدهند، الگو،
پارچه یا لباسی که از روی الگو بریده شده باشد،
فرهنگ فارسی هوشیار
الگو
واژه پیشنهادی
تعطیلات آخر هفته در زیکوت
مرگ کسب و کار من است
مادراپور
شنبه و یکشنبه در کنار دریا
مرگ پیشه من است
قلعه ملویل
انجمن زنان
کار من کشتن است
بیوگرافی
بازیگر، کارگردان و فیلمنامهنویس (1927 پاریس- فرانسه) پدرش آهنگساز نامدار معاصر آندره امینا... حسین بود که تباری ایرانی داشت. کارش را با کارگردانی و بازیگری در تئاتر آغاز کرد. در سال 1953 به عنوان بازیگر وارد سینمای فرانسه شد و خیلی زود به کارگردانی پرداخت. در نخستین فیلمهایش نشانههایی از خلاقیت داشت اما آرام آرام به کلیشههای سینمای تجاری تن داد. از آثارش: اسکله موطلاییها، آدمهای خبیث، چشمهای کبود، شکست، هله، دون ژوان، حرفهای، بینوایان، آرایشگاه ونوس، یک مرد یک زن، خاویار سرخ، بیست سال بعد.
معادل ابجد
969